عنوان آزاد

شکر خدا این سال تحصیلی ام تموم شد :)

الان من باید سر کلاس زبان ترجمه میخوندم اما استاد جان فرمودندکلاس تشکیل نخواهد شد و من الان با خیال راحت تو خونه ام :)

دیشب برای دوستم کیک بردم اوه چقد خوشحال شد تازه امروز بهم ناهار خرید البته من میخواستم مهمونش کنم ولی نذاشت...

دیگه انقد پاورپوینت ارائه دادیم استاد میگه برای ارشد مشکل ندارید،تازه تا دیر وقت داشتم دست نویس تحقیق مینوشتم،آخ که من چقدررررررر مدیر گروه رو دوست دارم ...

بخاطر کلاس نشد برم عروسی اونم عروسی کجا تو روستا عالیه ها عالی، عروسی دختر خواهر شوهر عمم :)))بابا زندگی تو روستا حرف نداره تازه انقد باحاله البته الان که دیگه چشمه نیست یه کوزه بذاری رو شونت بری آب بیاری بقیه اش هم که... :)

آهان یادم رفت بنویسم کتاب شوک آینده از الوین رو دانلود کردم همزمان دارم با گفت و گوهای تنهایی میخونم :) البته امروز شروع می کنم...

بقول خبر 20:30 لحظه هاتون شاد و خدانگهدار...