این روز ها

ساخت وبلاگ

خدایا شکرت... 

شنبه عمو دومی با بچه ها:) برا شب نشینی اومده بودن با عروسش کلی گپ زدیم خیلی عزیز و مهربونه ...

یکشنبه سومین نوه عمه بزرگه به دنیا اومده بماند که چقد عمه نوه هاش رو دوست داره، تو بیمارستان که بودیم فقط میخندید میگفت خداروشکر... 

دوشنبه قرار بود شب خواهرم بیاد از صبح خونه رو تمیز کردم و کیک درست کردم تا عصر با چای بخوره دوس داره :) خواهر زاده هام ماشاءالله یکی از یکی عزیز تر ^_^

دیروز عمه کوچیکه یه قابلمه گنده و بزرگ :)دلمه آورد همگی با هم خوردیم عصر هم همسایمون یه قابلمه آش دوغ برا خواهرم درست کرده بود که هممون خوردیم خدا میدونه چقد به ما لطف دارن...

دارم به خواهرزاده بزرگ املا میگم :)

شادی هاتون مستدام، ایام به کامتون شیرین... 


:)...
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmy-netbookb بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 0:08