شنبه و دوشنبه روزه بودم قبول حق ، عمه جون تا فهمید روزه گرفتم کلی خجالتم داد برام میوه و حلوا و...فرستاد.
خواهرم از شهرستان اومده بود این شد که خواهرزاده های عزیز نذاشتن درس بخونم امروز تازه میخوام شروع به خوندن کنم ولی خداروشکر کنار هم بودیم و شاد ...
ربیع الاول چقد عالیه، دیروز و امروز کلی بارون بارید، شکر...
یکشنبه جشن عقد کنون پسر عموم هست، خوبه که کلاس ندارم و خوبتر این هست که دختر عمه هام رو میبینم...
پنجشنبه امتحان میانترم دارم ^_^
هفته بعد روز دانشجو داریم پیشاپیش تبریک میگم به همه دانشجویان عزیز...
لحظه هاتون سرشار از شادی...
:)...برچسب : نویسنده : bmy-netbookb بازدید : 63